جدول جو
جدول جو

معنی کله مغزی - جستجوی لغت در جدول جو

کله مغزی
سکندری، نوعی بازی و سرگرمی که در زمین شیب دار با معلق زدن پایین ایند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سکته مغزی
تصویر سکته مغزی
عارضه ای که به واسطۀ تنگ شدن، بسته شدن یا پاره شدن رگ های خون رسان مغز رخ می دهد و گاه باعث مرگ می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کله پزی
تصویر کله پزی
شغل و عمل کله پز، مکانی که در آن کله و پاچۀ گوسفند را می پزند و می فروشند
فرهنگ فارسی عمید
(کَلْ لَ / لِ)
یکی از هنرهای دستی است و آن نوعی ماسک سازی است. مواداولیۀ آن از کاغذ است. در این رشته قالب را از گل تهیه می کنند و روی گل چند کاغذ می چسبانند، بعد سریشم و کاغذ را بهم الصاق می کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(لَ طِ)
نام موضعی میان محمودآباد و تلیکسر مازندران. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 32)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سکته مغزی
تصویر سکته مغزی
مغزمان
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از هنر های دستی است و آن نوعی ماسک سازیست. مواد اولیه آن از کاغذ است. در این رشته قالب را از گل تهیه میکنند و روی گل چند کاغذ می چسبانند بعد سریشم و کاغذ را بهم الصاف میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله پزی
تصویر کله پزی
عمل و شغل کله پز، دکان کله پز
فرهنگ لغت هوشیار
دره ای در منطقه ی حفاظت شده ی جهان نمای کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
بلوط کوتاه
فرهنگ گویش مازندرانی